منبر یکی از اضلاع مهم تبلیغی و محتوایی هیأتهای عزاداری در ماه محرم است و اصلاً رسانه مهم تبلیغی دین اسلام به حساب میآید که پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) همواره با بهره از آن به تبلیغ دین و بیان حقایق میپرداختند. این ظرفیت مهم امروز در برخی از هیأتها جایگاه خود را از دست داده است. اتفاقی که باید دربارهاش بحث کرد تا مشخص شود ضعف و اشکال از منبریهاست یا فضای مداحمحور شدن جلسات موجب آن شده است.
با حجتالاسلام مهدی شریف سخنران مذهبی با این موضوع به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
هنوز ریش نداشتم که تبلیغ دین را شروع کردم
منبر رفتن و تبلیغ را از چه زمانی آغاز کردید و به چه دلیل وارد این عرصه شدید؟
من چون در خانواده روحانی متولد شدم، پدر، عمو و اجداد و برادرانم روحانی بودند. خُب به لطف خدا وارد فضای طلبگی شدم. سیاست مدیریت مدرسه عطرت قم این بود که طلبهها از سال اول یک کار تبلیغی در تعطیلات تابستان انجام دهند، بنابراین من به همراه برادرم به لرستان رفتم و آنجا در یک مسجد مستقر شدم. بعدازظهرها کلاس تابستانی برگزار میکردیم. آن زمان هنوز ریش نداشتم. من در ۱۵ سالگی طلبه شدم. چون سن و سالم کم بود، استقبال خوبی از این کلاسها شد. سال بعد آموزش و پرورش پایگاه تابستانی برای اوقات فراغت راهاندازی کرد که من را مدیر آن کردند. ۳ یا ۴ سال اینگونه فعالیت کردم. به طور رسمی از سال ۱۳۸۵ منبر رفتن را آغاز کردم که برای اولین بار در شهر پلدختر لرستان منبر رفتم.
منبر را چگونه باید غنی و جذاب کرد؟
منبر را تبدیل به یک کشکول کردم
سبک و سیاق شما برای حضور در منبر و ارائه مطالب چگونه است؟
یک موقعی ما خیال میکردیم دانای کل قصه هستیم؛ هرچه بگوییم مخاطب نیاز دارد و میپذیرد و ما باید تعیین کنیم چه موضوعاتی نیاز جامعه است. هنوز هم برخی از منبریهای جوان که تازه منبر میروند همه یا درباره امر به معروف و نهی از منکر یا درباره فواید نماز اول وقت یا احترام به پدر و مادر صحبت میکنند.
معتقدم در ۲۰ سال اخیر اتفاقات بسیار مهمی در عرصه منبر افتاده است زیرا در مقطع زمانی در همین کشور، جلسات هیأت بدون منبری برگزار میشد دلیلش چه بود را نمیخواهم بیان کنم. اما در ۲۰ سال اخیر با فعالیت خوب برخی سخنرانان و به خصوص جوانترها از نظر محتوا و تعامل با جلسات و ارتباط خوب با مخاطب، جایگاه منبر پس گرفته شد
من از همان اوایل با توجه به رویکرد و علاقه خاصی که به موضوع امامت و ولایت داشتم، رویکرد اعتقادی و کلامی را در سخنرانیهایم انتخاب کردم. البته حجتالاسلام سیدحسین مومنی به من میگفت صرف مباحث اعتقادی کفایت نمیکند و باید نکات اخلاقی و تربیتی هم باشد، اما من اصرار داشتم البته بعدتر فهمیدم حرف درستی بود.
افراد تنها منبر رفتن افرادی مانند حججاسلام مومنی، عالی یا حسینی قمی را میبینند؛ در حالی که پشت این منبر، ساعتها رفتن به شهرستانها و روستاها و فعالیتهای جهادی است. به این نتیجه رسیدم که منبر را باید باید به یک کشکول تبدیل کنم. در این کشکول حتماً نکات اعتقادی داریم زیرا جنگ ما از دوران پیامبر(ص) و ما قبل آن و تا حالا جنگ اعتقادی است. دوم مباحث تاریخی هم داشته باشم؛ چون مردم خیلی علاقه به قصههای تاریخی دارند و واقعاً بری آنها جالب است که این در سیره قرآن هم هست. سوم نکات تربیتی داشته باشد؛ چرا اگر بخواهید منبر موفق باشد، باید مخاطب وقتی به بیرون از جلسه میآید حس نکند وقتش ضایع شده است. ترکیب این موضوعات باهم به مخاطب نسخه میدهد و حس میکند در نهایت چیزی گیر او آمده است.
ما منبریها از مداحان برای هیأتداری عقب ماندیم
این برنامهریزیها و دقتها زمانی که منبری جلسه در هر مناسبت تغییر کند، موجب قطع روند ارائه مطلب نمیشود؟ این سخنرانمحور نبودن هیأت چقدر آسیبزاست؟
اینکه یک منبری مجبور است از هیأتی به هیأت دیگر برود، به خاطر خواست مخاطب است. مسئولان جلسه هم مجبورند اینگونه دعوت کنند؛ چون با تقاضای مخاطب برای استفاده از افراد موفق در عرصه منبر مواجه است. البته اطلاع دارم تا حدی برخی از جلسات، مقاومت میکنند و میگویند همین آقا خوب است، اما شکی ندارم بخشی مجبورند.
از فردی شنیدم که میگفت من به قدری جلساتم زیاد است که فرصت مطالعه ندارم از او پرسیدم پس چگونه مطلب حاضر میکنی، میگفت من سخنرانی بزرگان را گوش میکنم! این اشتباه است
معتقدم در ۲۰ سال اخیر اتفاقات بسیار مهمی در عرصه منبر افتاده است، زیرا در مقطع زمانی در همین کشور، جلسات هیأت بدون منبری برگزار میشد. دلیلش چه بود را نمیخواهم بیان کنم. اما در ۲۰ سال اخیر با فعالیت خوب برخی سخنرانان و به خصوص جوانترها از نظر محتوا و تعامل با جلسات و ارتباط خوب با مخاطب، جایگاه منبر پس گرفته شد؛ تا حدی که میبینید یک جلسه کوچک خانگی هم حتماً منبری دعوت میکند و به دنبال آن است که یک منبری خوب دعوت کند.
از سوی دیگر باید پذیرفت که امروز هیأتها مداحمحور است. هیأت جلسه ثابت یک مداح است و ما منبریها در این زمینه کوتاهی کردیم و هیأتداری و جلسهداری نکردیم. اگر هم ورود میکنیم فرض کنید یک روضه سالانه یا ماهانه در خانه به صورت محدود میگیریم. جلسهداری سخت است، هزینه دارد و مشکلات خاص دارد که منبریها زیر بار آن نرفتند، اما مداحان اینکار را الحمدلله کردند. البته هنوز هم جلسات سخنرانمحور داریم که نمونهاش را هم میبینید که از بزرگان عرصه منبر مثل حجتالاسلام انصاریان و دیگران که خودشان جلسه ثابت دارند و نتیجه هم گرفتهاند.
برخی از جلسات بزرگ به این نتیجه رسیدهاند که طیف منبری خود را محدود کنند. آنها در سالهایی دایره وسیعی را دعوت میکردند و حال با غربال کردن آنها دایره خود را محدود کردهاند و افرادی را دعوت میکنند که به حال جلسه آنها بیشتر میخورد. البته برخی هم به دنبال تثبیت یک سخنران رفتند که تعداد آنها کم است.
نهادهای مسئول در عرصه منبر و تبلیغ، تعطیل و مرخص هستند
مردم ما کتاب نمیخوانند و تمام اطلاعات دینی و شناخت خود از اهل بیت(ع) را از منبر دارند. منبرهای امروز غنای لازم برای جبران این کمبود را دارند؟
من معتقدم به طور کلی نمره منبر در کشور ما در ۲۰ سال اخیر خوب بوده است؛ چون اگر خوب نبود، جایگاه خودش را دوباره پس نمیگرفت، اما اگر ریزبینانه به قضیه نگاه کنیم هم میتوانیم شهر به شهر وضعیت منبر را ببینیم. درصد قابل توجهی از سخنرانهای ما که امروزه بر سر زبانها هستند و اسمشان گل کرده است، منبرهای قوی دارند، اما درصد کمی هم هستند که منبر قوی ندارند. البته عامل مهمی وجود دارد که غنای منبر آنها کاهش یافته است. آن هم کثرت جلسات است.
برای ضربه زدن به یک مسئول سراغ دختر و پسر او میروند. بله اگر فردی پسرش در خارج است و با پول پدر رفته باشد، ایراد دارد و باید یقه پدر را گرفت. با این ملاکها اگر عدالتخواهها زمان حضرت نوح هم بودند، او را هو میکردند
این خیلی آسیبزاست که یک منبری در روز ۶ـ۵ جلسه را وعده میدهد. البته این در مداحان هم هست که هرکس به آنها زنگ میزند و دعوت میکنند، میپذیرند. منبری علاوه بر مطالعه باید فرصتی هم داشته باشد و فکر کند که ورودش به بحث چگونه باشد و خروج و نتیجهگیریاش به چه شکلی باشد یا در بحث کجا تلنگر و چکش بزند. اینها علاوه بر مطالعه نیازمند فکر است. یک نفر با کثرت جلسات قطعاً این فرصت را از خود میگیرد. من از فردی شنیدم که میگفت من به قدری جلساتم زیاد است که فرصت مطالعه ندارم. از او پرسیدم پس چگونه مطلب حاضر میکنی، میگفت من سخنرانی بزرگان را گوش میکنم! این اشتباه است.
از سوی دیگر بزرگان عرصه سخنرانی و منبر باید نیرو تربیت کنند. این نیروها هم منبر بخشی از جلسات را در اختیار بگیرند. ما نهادهایی داریم که ارتباط با منبر و تبلیغ دارند، اما متاسفانه مرخص و تعطیل هستند و اصلاً برای آنها اهمیتی ندارد. شاید به زبان حرفهایی بزنند، اما در عمل کاری نمیکنند. بزرگان منبر باید خود آستین بالا بزنند و تربیت طلبه را آغاز کنند و خودشان به رشد کیفیت منبر کمک کنند.
اگر مردم با ۱۰ دقیقه اول منبر من ارتباط نگیرند، باختهام
با اینکه نمره منبر را خوب ارزیابی میکنید، چرا بعضی جوانها در برخی مجالس پای منبر نمینشینند و بیرون میایستند و موقع روضه و سینهزنی وارد میشوند؟
چند علت و عامل برای این مسئله وجود دارد. یکی از آنها مدیر و مسئول جلسه است؛ چرا این مشکل را در تهران در جلسه حاج محمدرضا طاهری، آقای بنیفاطمه و ... نداریم؟ دلیل این است که خود این افراد، منبری را پرزنت میکنند و برای منبر شأن و ارزش قائل هستند. البته برخی از جلسات هم هستند که افراد حتی برای روضه هم ارزش قائل نیستند و فقط مخاطبان موقع سینهزنی میآیند.
برای احیای منبر باید فردی که در جلسه هیأت صاحب اقبال است، به طور مثال مداح درباره منبر و اهمیت سخنرانی صحبت کند یا خودش پای منبر بنشیند. البته دوستان مداح کمتر پای منبر مینشینند یا به دلیل کثرت جلسه دیر میرسند یا به دلیل اینکه هیأتدارند، زمان منبر در حال رسیدگی به امور مهمانان هستند یا در حال تمرین اشعار هستند. البته شاید عذر موجهی نباشد و توقع باشد که پای منبر بیایند. البته این را هم باید گفت که ما منبریها هم کمتر پای روضه آنها مینشینیم. البته این به خاطر تکبر و زاویه نیست، بلکه مشغلهها و کثرت جلسات عامل این اتفاق است.
آقای سازور یک نمونه بسیار خوب برای این امر است که موقع منبر در جلسه مینشیند. در محرم و فاطمیه بسیار پرکار است و صبح و ظهر و شب جلسه دارد، اما در تمام این جلسات پای منبر مینشیند و همه را تشویق میکند که پای منبر بنشینند. حتی اگر مهمانی داشته باشد، میگوید بعد از جلسه در خدمت شما هستم. بعد از این معرفی خوب مداح، من منبری باید بدانم که منبر محل اظهار محفوظات من برای مخاطب و اظهار فضل نیست و باید فکر و مطالعه لازم را داشته باشم تا اثرگذار باشد.
از سوی دیگر یک منبری باید در فضای مجازی هم عملکرد خوبی داشته باشد و ارتباط خوبی با مخاطبان برقرار کند تا آنها هم در هیأتها پای صحبت او بنشینند. به قول قدیمیها خوشگلی یا رقصت قشنگه؟ اینکه نه خوشگل باشی، نه رقصت قشنگ باشد، نمیتوانی افراد را جذب کنی. از سوی دیگر باید بدانیم همانطور که رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید توسط دشمنان دین و ضد انقلاب تخریب شدند، منبر و منبریها هم تخریب شدند. بسیاری از این تخریبها هم توسط خود دینداران صورت گرفته است. تهمتها و پاپوشهایی که درست میشود، بسیار آسیبزاست. معتقدم ضربهای که ما از بظاهر خودیها میخوریم، هیچ وقت از خارج از کشور نمیتوانستیم بخوریم.
ناهماهنگ بودن مداح و سخنران هم در این غنا و کیفیت و میزان بهرهوری بسیاری مهم و اثرگذار است. مثلاً من امسال در مشهد برای دهه اول محرم، به هیأتیهایی که وعده داده بودم، جلسه گذاشتم و درباره موضوعات حرف زدیم. این هماهنگ نبودن کار دست مستمع ما میدهد. کلام منبری باید روان و ساده باشد. مسائل سخت را نباید روی منبر مطرح کرد. منبر جای تربیت است و منبری الآن موفق است که وقتی با نسل Z روبرو میشود، بتواند با آنها حرف بزند. اگر مردم نتوانند با ۱۰ دقیقه اول منبر من ارتباط بگیرند، من شکست خوردهام یعنی جذابیتی نداشتم.
عواملی که موجب تضعیف منبر شده استاگر عدالتخواهان زمان انبیاء بودند، حضرت نوح را قطعاً هو میکردند
از افشاگری و تهمت گفتید. این تهمتهای سیاسی و اجتماعی که گاهی زده میشود، از منظر دین چه تعریف و جایگاهی دارد؟
مشکل ما قرائتهای متفاوت از دین است. رویکرد پیشوایان دینی ما و بعد از آن علمای بزرگ ما این نبوده است. ما امام حسین(ع)، امام علی(ع)، امام رضا(ع) و پیامبر(ص) را ندیدهایم، پس چرا مسلمان ماندیم؟ چون عالمان و مراجع و معتمدینی مثل منبری، مداح، قاری قرآن، هیاتدار، خادم مسجد و اهل بیت و متدین و... دیدیم و علاقهمند شدیم به اصحاب و مولایی که آنها داشتند. در سیره این بزرگان نگاه کنید، کدامی ک اینگونه رفتار میکردند. آنها حتی نسبت به دستگاه حاکم مقابلشان هم با یک حساب و کتابی رفتار میکردند.
این که شما بیایید در کشوری که بحرانهای مختلف را پشت سر میگذارد و نهادهای نظارتی هم هستند، نباید صرفاً با بهره از یک ابزار توییت و بدون بررسی دقیق یک مسئله را انتشار عمومی بدهید و جامعه را دچار بحران کنید. این قطعاً به صلاح مکتب و کشور شیعه نیست؛ چون کشتیای را که خودمان در آن نشستهایم، سوراخ کردهایم. این همه نهاد نظارتی خُب به آنها اطلاع دهید. برخی تصور میکنند عدالتخواهی یعنی هرچه از کسی به دست آوردیم، منتشر کنیم. کجای دستور دین این است؟ برای ضربه زدن به یک مسئول سراغ دختر و پسر او میروند. بله اگر فردی پسرش در خارج است و با پول پدر رفته باشد، ایراد دارد و باید یقه پدر را گرفت. با این ملاکها اگر عدالتخواهها زمان حضرت نوح هم بودند، او را هو میکردند. اینها یعنی ما با بیاخلاقی مواجه هستیم.
مردم حساب دینداران قلابی را از دینداران واقعی جدا کنند
این روزها شاهد حضور اقشار بدحجاب و بیحجاب در مجالس عزاداری سیدالشهدا هستیم. هیأتیها در مواجهه با این افراد چه باید کنند؟
اولاً باید بگویم که عالم محضر خداست، نه فقط هیأت؛ پس فرقی نمیکند که فرد در بیرون و داخل هیأت چگونه رفتار میکند. عالم محضر حجت خداست و شما هرجا و هر طرف بچرخید، حجت خدا هست که اتفاقاً ما نسبت به این مسئله و امام زمان(عج) خیلی غافلیم. اولاً به هیأتدارها و هم به منبریها و دوستان مداح توصیه میکنم اگر کسی بدون غرض و بدون مرض و بدون برنامه قبلی وارد خیمه امام حسین(ع) شد، تا جایی که میتوانند، تکریمش کنید. هیچ فرقی نمیکند ریش دارد یا ندارد. بله بهتر است که داشته باشد و دستور دین است، اما مدل پیشوایان دینی ما رفتار چکشی نیست. امام حسین(ع) کشتی نجات است. صاحب کشتی برای نجات یک نفر اول از او نمیپرسد که دو وعده غذای میخوری یا سه وعده و اگر سه وعده بخورد او را نجات ندهد.
اگر در هیأتها ما بلد باشیم ۵ سانت پارچه روی سر این زنان میکشیم، زیرا بدحجابی که وجود داشت تنها افراد ۵ سانت روسری روی سر خود داشتند و جلو عقب موها بیرون بود. حال آن را برداشتهاند. مسئولان باید بررسی کنند با این همه راهپیمایی عفاف و حجاب چرا هر سال ۳ سانت از روسریها آب رفت؟ با اینکه ستاد امر به معروف و نهی از منکر داشتیم که کلی موضعگیریهای رسانهای داشتند و حاشیه ساختند، چرا روسریها آب رفت. قطعاً یک جای کار ما میلنگد.
عمده این افراد که ظاهر مناسبی ندارند، دل در گرو محبت خدا و اهل بیت(ع) دارند. یک چیزهایی باعث شده تا اینها به این سمت بروند. میتوان ادعا کرد که مردم با دین مشکل ندارند، بلکه با دیندار مشکل دارند. مردم با مسئولی که برندش دین است، ولی کمکاری میکند، مشکل دارند. با من طلبه که تیپم دینی است، ولی در همسایگی خانهام فقیری هست و دستی به سر و گوشش نمیکشم یا به همسایهام سلام نمیدهم، مشکل دارند و زده میشوند. البته دشمن هم کار میکند.
از مردم میخواهم حساب دینداران قلابی را از دین داران واقعی جدا کنند. حساب مسئول ناکار آمد را از این همه مسئول زحمتکش و خوبی که خودشان و زندگیشان را وقف کردند تا برای مردم کار کنند، جدا کنند و بدانند که هر مدلی باشند، امام حسین(ع) از آنها رو برنمیگرداند. من اگر با دین قهر هم کنم، صاحب دین حواسش به من هست. مردم در هر حالتی بودند از امام روی برنگردانند. اگر من مهدی شریف خطایی کردم، به پای دین نگذارند. اگر من خطا نمیکردم و همه چیزم درست بود باید ۱۵ معصوم داشتیم. به قول آقای بهجت(ره) شیخ مفید که وکیل امام زمان(عج) بود یا شیخ صدوق که با دعای امام عصر به دنیا آمد هم اشتباه کرد تا معلوم شود در این عالم فقط ۱۴ نفر معصوم داریم.
رفقای هیأتی اجازه دهند که این افراد به هیأت و بساط امام حسین(ع) بیایند و نمک آن را بچشند و لذت ارتباط با امام حسین(ع) را ببرند.
امیرحسین کسائی
نظر شما